فدراسیون روسیه کشوری است اروپایی ـ آسیایی که با مساحت 17/075/200کیلومتر مربع پهناورترین کشور جهان محسوب می گردد و به تنهایی 1/8مساحت کل کره زمین را شامل می شود. این کشور از غرب با کشورهای اسکاندیناوی، کشورهای حوزه بالتیک، اکراین، بلاروس و لهستان هم مرز است.
روسیه از ناحیه جنوب غربی، از طریق دریای خزر با ایران و از طریق دریای سیاه با ترکیه دارای مرز مشترک می باشد. در جنوب با کشورهای آسیای میانه، چین، مغولستان و در شرق با ژاپن، کره شمالی و ایالت آلاسکای آمریکا همسایه است. امتداد این کشور از غرب به شرق 9000 کیلومتر می باشد. چنانچه یک هواپیمای مسافربری از غرب به شرق روسیه پرواز نماید، مدت این پرواز 10 ساعت خواهد بود.
روسیه به 10 منطقه زمانی تقسیم شده است. غربی ترین نقطه آن کالینینگراد با زمان بین المللی +2:00GMT و شرقی ترین نقطه، منطقه کامچاتکا با زمان بین المللی +12:00GMT می باشد.
رود ولگا بزرگ ترین رود اروپا به طول 3531 کیلومتر در [(i)روسیه|http://www.parspalad.com/تور-های-روسیه|class13] جاری است. این کشور دارای 120 هزار رود با طول بیشتر از 10 کیلومتر می باشد. بیش از 2 میلیون دریاچه شور و شیرین در این کشور وجود دارد. 40 درصد از کل مساحت روسیه را جنگل تشکیل می دهد. در جنوب بلندترین نقطه روسیه قله البروس با ارتفاع 5642 متر و عمیق ترین نقطه آن دریاچه بایکال با عمق 1637 متر قرار دارد. این دریاچه که عمیق ترین دریاچه دنیاست، 20 درصد از ذخایر آب شیرین را در اختیار دارد.
جمعیت روسیه تقریباً 140میلیون نفر می باشد که از ترکیب بیش از یکصد قوم و نژاد تشکیل شده است. ترکیب جمعیت روسیه به شرح زیر است:
79/8 درصد روس، 3/8 درصد تاتار، 2 درصد اکراینی، 2/1 درصد باشقیری و بقیه، سایر اقلیتهای قومی را تشکیل می دهند.
15 درصد جمعیت بین 0 تا 14 سال، 71/7 درصد بین 15 46 سال، 13/3 درصد آن 65 سال به بالا هستند.
رشد جمعیت این کشور منفی 0/64 درصد است.
نرخ با سوادی مردان 99/7 درصد و زنان 99/2 درصد می باشد.
سن امید به زندگی درمیان مردان 59 سال و زنان 73 سال است.
میانگین سنی زنان 41/7 سال و مردان 35/3 است. میانگین کل جمعیت 38/5 سال است.
علی رغم آنکه زبان رسمی این کشور روسی می باشد ولی اقلیت های این کشور از زبان های محلی خود نیز استفاده می نمایند و حتی موسسات آموزشی به زبان خود را نیز دارند.
اکثر مردم روسیه پیرو مذهب مسیحیت ارتدوکس هستند و پس از آن مسلمانان بزرگترین گروه جمعیتی را تشکیل می دهند. مذاهب یهود و بودایی نیز در روسیه به صورت اقلیت وجود دارند.
در روسیه انواع آب و هوا به استثنای آب و هوای مناطق استوایی را می توان مشاهده نمود. به علت تنوع آب و هوا، گردشگرانی که قصد سفر به این کشور را دارند باید قبل از سفر اطلاعات لازم در مورد وضعیت جوی را مطالعه نمایند. وضعیت هوای مسکو و سنت پترزبورگ نیز متغیر می باشد. هوای این دو شهر در فصل تابستان مانند هوای بهاری لحظه ای آفتابی و گرم است و لحظه ای بارانی و خنک. بهتر است در هنگام سفر چند لباس گرم نیز به وسایل سفر خود اضافه نمایید. توصیه می شود در هنگام سفر چتر کوچکی نیز به همراه داشته باشید.
کشور فدراسیون روسیه دارای دولتی فدراتیو و دمکراتیک است که به صورت جمهوری اداره می گردد و دارای دو پارلمان است. رئیس جمهور هر چهار سال یک بار طی انتخابات مردمی تعیین می شود. قانون اساسی این کشور پس از فروپاشی شوروی سابق در یک همه پرسی عمومی در سال 1993 میلادی تصویب شد.
روسیه دارای هزاران مکان جذاب طبیعی، تاریخی و فرهنگی برای گردشگران بین المللی است. هفده اثر فرهنگی و تاریخی این کشور در لیست یونسکو به عنوان میراث فرهنگی مشترک جهانیان ثبت شده است. به عنوان نمونه می توان به میدان سرخ، کرملین مسکو، موزه ارمیتاژ و مرکز تاریخی شهر سنت پترزبورگ اشاره نمود.
بنا به آمار سازمان جهانی جهانگردی (WTO) روسیه کشوری امن است. با توجه به آمار موجود در این سازمان موارد ناامنی در شهرهای بزرگ مسکو و سنت پترزبورگ برای گردشگران بسیار کم است و این دو شهر در مقایسه با اکثر پایتخت های اروپایی و آمریکایی از درجه امنیت بالاتری برخوردار می باشند.بعد از حوادث 11 سپتامبر سال 2001 کل کشورهای توریستی جهان حداقل با 1/5 درصد افت جذب گردشگر مواجه شدند، در صورتی که روسیه با 3 درصد افزایش گردشگر بین المللی مواجه شد.
کیفیت آب روسیه بسیار متغیر است. توصیه می شود برای آشامیدن از آب بطری که در تمام فروشگاه های روسیه عرضه می گردد، استفاده شود. قیمت آب معدنی در روسیه حدود 100 روبل می باشد. در ضمن نوشیدن آب جوشیده شده نیز مشکلی به همراه ندارد.
در روسیه تنوع غذایی فراوانی را می توان مشاهده نمود. در این کشور انواع غذاهای محلی روسیه، قفقازی و تاجیکی را می توان یافت. علاوه بر آن در رستوران ها و هتل ها، انواع غذاهای اروپایی و آسیایی تهیه می گردد. از غذاهای محلی روسی می توان به اُخا(سوپ ماهی)، شیچی (سوپ گیاهی)، سوپ بورش، پلمنی (نوعی غذا که از پخت خمیر و گوشت در آب تهیه می شود) اشاره نمود. با توجه به تنوع غذایی فراوان به خصوص در شهرهای مسکو و سنت پترزبورگ، در انتخاب غذا با مشکلی مواجه نخواهید شد.
کد تلفن روسیه (7+)
کد تلفن شهر مسکو (495 7+)
کد تلفن شهر سنت پترزبورگ (812 7+)
• سفارت جمهوری اسلامی ایران در شهر مسکو
اگر در زمان اقامت در روسیه با هر نوع مشکلی مواجه شدید، می توانید از راهنمایی سفارت جمهوری اسلامی ایران در مسکو استفاده نمایید.
آدرس: مسکو، مترو چیستی پرودی، بلوار پاکروفسکی، پلاک 7
تلفن سفارت : 9177282 فاکس: 91796683
تلفن کنسولگری ایران: 9173092
وب سایت: www.iranembassy.ir
شهروندان جمهوری اسلامی ایران بایستی برای سفر به روسیه، ویزای معتبر و پاسپورت با حداقل شش ماه اعتبار به همراه داشته باشند.
گرچه [(i)روسیه|http://www.parspalad.com/تور-های-روسیه|class13] تاریخی طولانی دارد، اما آن چه به عنوان یک حکومت و تشکیلات حکومتی در این کشور به ثبت رسیده از حدود قرن نهم میلادی است. از قرن نهم میلادی وارگ ها، شهر نووگراد را توسط یرودیک که یکی از فرماندهان آنان به شمار می رفت تأسیس نمودند. برادر یرودیک (اُلگ) شهر کیف را بنا نهاد و به عنوان پایتخت در آن فرمانروایی خود را آغاز کرد. مناطقی که تحت سلطه وارگ ها قرار گرفت، رس یا روس خوانده می شد که این عنوان به تدریج بر مردم این ناحیه نیز اطلاق گردید. جانشینان الگ بعدها در روسیه به حکومت رسیدند. آنها کسانی بودند که آئین مسیحیت را در این کشور حاکم نمودند. مسکو در سال 1147 توسط یوری دالگورکی به عنوان پایتخت روسیه بنا نهاده شد و تا سالها حاکمان روسیه در آن اقامت داشتند. در قرن سیزدهم، روسیه مورد حمله مغول ها قرار گرفت. آنها توانستند حکام روسیه را وادار به اطاعت و پرداخت باج و خراج کنند. در این زمان بین شاهزادگان و امرای روسیه جنگ های داخلی وجود داشت. در سال 1460 ایوان سوم به قدرت رسید. او توانست قدرتی مرکزی به وجود آورد و شاهزادگانی را که در گوشه و کنار سرزمین، حکومت های کوچک و ضعیفی را برای خود ساخته بودند وادار به اطاعت کند. ایوان پس از تثبیت موقعیت خود، از دادن باج به مغولان خودداری کرد. مغول ها خشمگین از این قضیه، به مسکو لشکر کشیدند اما با مقاومت و سرسختی لشکریان ایوان مواجه شدند. به این ترتیب روسیه در سال 1480 استقلال خود را به دست آورد. در زمان ایوان چهارم معروف به ایوان مخوف دولت مرکزی روسیه تا حدود زیادی تقویت شد.
در سال 1613 میخائیل رومانف سلسله رومانف را بنا نهاد که تا انقلاب روسیه در سال 1917 استقرار داشت. در سال 1682 پتر اول به تخت نشست. او تحولات بزرگی را در روسیه به وجود آورد که به همین علت، لقب کبیر را به دست آورد. در نتیجه برنامه های او، اصلاحاتی در ارتش و نظام اجتماعی این کشور صورت گرفت. وی تمایل داشت روسیه به اروپا نزدیکتر شود و شیوه های زندگی اروپایی در این کشور راه یابد. پترکبیر سنت پترزبورگ را در سال 1703 میلادی تأسیس و پایتخت را به این شهر منتقل کرد و برای اداره بهتر کشور آن را به هشت استان تقسیم نمود.
پترکبیر در سال 1725 فوت کرد. پس از او تا به قدرت رسیدن کاترین دوم، روسیه در بحران فرو رفت. کاترین دوم زمامداری خودکامه بود که اصلاحاتی را در سیستم اداری، قضایی و آموزشی روسیه به وجود آورد.
در زمان الکساندر اول ناپلئون در فرانسه حاکم بود که در سال 1812 به روسیه لشکر کشید. لشکر ناپلئون پس از ماه-ها سرگردانی، با تلفات زیاد، شکست خورد و به فرانسه بازگشت. پس از الکساندر برادرش نیکلای اول به قدرت رسید. در زمان او گروهی از انقلابیون که به دکابریست ها معروف بودند، قیام نمودند. گرچه حرکت آنان موفق نبود، اما هسته های مخالفت با حکومت را در بین روشنفکران مقیم روسیه و آنهایی که مهاجرت کرده بودند به وجود آورد.
جنگ در کِریمه منجر به شکست روسیه و ضعف حکومت گردید. در این زمان الکساندر دوم که بجای پدرش به تخت نشسته بود مجبور شد اصلاحاتی در وضعیت اجتماعی روسیه به وجود آورد که از آن جمله می توان به لغو نظام ارباب و رعیتی در سال 1861 اشاره کرد. اما این اصلاحات خیلی دیر شروع شد، زیرا در این زمان هسته های مقاومت مسلحانه در بین روشنفکران شکل گرفته بود و آنان برای انجام عملیات آماده می شدند. یکی از نتایج تشکیل این گونه گروه ها، ترور الکساندر دوم در 1881 بود.
در سال 1904 بین ژاپن و روسیه جنگی در گرفت که منجر به بالا رفتن مالیات ها، سربازگیری اجباری، فشار پلیس مخفی و تورم شد. در اکتبر 1905 یک اعتصاب سیاسی آغاز شد که به انقلاب اول روسیه معروف است و میلیون ها نفر از جمله کارگران در آن شرکت داشتند. گرچه ارتش توانست این عملیات را سرکوب کند اما آتش در زیر خاکستر باقی ماند. پس از این حادثه تزار دست به اصلاحاتی زد و دستور ایجاد مجالس قانون گذاری را صادر کرد. اما این نوش دارو پس از مرگ سهراب بود.
بروز جنگ جهانی اول ناتوانی تزار را به اوج رساند. به دلیل تمام شدن ذخائر مورد نیاز در جنگ و اختصاص تمام امکانات برای رفع نیازهای جنگی، کالاهای مورد نیاز مردم کاهش و اعتصاب و تظاهرات سراسری افزایش یافت. وجود 2 میلیون کشته و در همین حدود اسیر و بیش از 4 میلیون مجروح و معلول، کشور را به کلی فلج کرد و وضعیتی را پیش آورد که تزار در فوریه 1917 مجبور به استعفا شد.
اعضای مجلس دوما یک دولت موقت را روی کار آوردند. در همین زمان شوراهای کارگری در نقاط مختلف تشکیل شد. این شوراها درابتدا با دولت همکاری می کردند اما از آن جا که بین کارگران اختلاف افتاده بود و دولت نتوانست با آنها همراه شود، به تدریج از هم دور شدند. مردم به این شوراها بیشتر توجه داشتند و حمایت مردم از شوراهای کارگری منجر به انتقال تدریجی قدرت به آنها شد.
انقلابیون که کنترل شوراها را آشکارا و نهان برعهده داشتند، به دو گروه اکثریت (بلشویک ها) و اقلیت (منشویک ها) تقسیم شدند. در 1917، لنین رهبر بلشویک ها از تبعید به روسیه بازگشت و با شعار صلح، نان، زمین که بیانگر خواسته های مردم بود، علیه دولت موقت به مقابله پرداخت. مبارزه ای که در 25 اکتبر با پیروزی پایان یافت.
سلطنت طلبان، لیبرال ها و دیگر گروه های مخالف، دست به تحریکاتی زدند که منجر به جنگهای داخلی شد. از سوی دیگر انگلیسی ها در مورمانسک، فرانسوی ها در اودِسا و آمریکایی ها و ژاپنی ها در ولادی واستوک وارد خاک روسیه شدند. انتقامجویی های وحشیانه و دیگر اقدام های غیر معقول گروه های مخالف داخلی باعث ایجاد نفرت مردم از آنها و سرکوبشان توسط همین مردم گردید.
شکست متجاوزین خارجی توسط ارتش سرخ موفقیت بزرگی برای انقلابیون بود. به این ترتیب تا سال 1922 کمونیست ها موفق شدند نه تنها شورش های داخلی را سرکوب کنند بلکه به استثنای قسمت اروپایی، روسیه را به مرزهای دوره تزاری برسانند. تغییر و تحولات، جنگهای داخلی و آشوب ها منجر به بروز هرج و مرج، تعطیلی کارخانه ها، رکود تجارت خارجی و به طور کلی منجر به بروز شرایط دشوار اقتصادی برای مردم شد.لنین با بررسی اوضاع دستور داد تغییراتی در نظام اقتصادی ایجاد شود و از سختگیری های انقلابی کاست. با این تغییرات اوضاع کمی بهتر شد و نارضایتی ها کاهش یافت. در دسامبر 1922 وحدت جمهوری های اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی رسماً اعلام شد.
دو سال بعد یعنی در سال 1924 لنین درگذشت و نبردی بر سر قدرت در گرفت که برنده آن ژوزف استالین بود. استالین سیستم کاملاً سرکوب گر پلیسی را بر شوروی حاکم کرد. ضمن تسویه فیزیکی مخالفین خود، سیاست صنعتی کردن اجباری کشور را سرلوحه کار خود قرار داد و در راه رسیدن به آن هر مخالفی را زیر پا گذاشت. بین سالهای 1930 تا 1938 پلیس مخفی استالین تسویه دامنه داری را در حزب، ارتش و دیگر ارکان های قدرتمند به راه انداخت که منجر به اعدام، زندانی و برکناری هزاران نفر شد. در سال 1939 هیتلر و استالین قراردادی سری بستند که دست هیتلر را در حمله به اروپای شرقی و استالین را در بازپس گرفتن قسمت های از دست رفته روسیه در قرارداد صلح 1918 باز گذاشت. اما این قرارداد 2 سال بعد توسط آلمان زیرپا گذاشته شد. لشکر هیتلر در سال 1941 به شوروی حمله کرد. استالین دستور مقابله داد. آلمان ها با آن که امکانات خوبی داشتند و حتی به پشت دیوارهای مسکو رسیده بودند نتوانستند در برابر هجوم انسانی ارتش سرخ مقاومت کنند و سرانجام با تعداد قابل توجهی اسیر عقب نشینی کردند.
ارتش شوروی آنان را تا برلین تعقیب کرد. حاصل جنگ برای شوروی، خرابی هزاران شهر و روستا و کشته شدن حدود 27میلیون نفر بود. با پایان جنگ جهانی، استالین کار عظیمی را در جهت تجدید حیات شوروی آغاز کرد. در همین زمان نبرد دیگری شروع شد. جنگ سرد غرب علیه کشوری که دیگر دوست و هم پیمان دیروزی نبود. وی برای خنثی کردن اقدامات امریکا کنترل شدیدی را در کشورهای وابسته به آن اعمال نمود و ارتباط با غرب را به حداقل رساند. در داخل نیز قدرت پلیس مخفی را برای کنترل هر چه بیشتر افزایش داد. بالاخره پرونده زندگی استالین در 5 مارس 1953 بسته شد و بر اثر حمله قلبی در گذشت. با مرگ استالین بین سالهای 1955-1953 تغییراتی زودگذر در رهبری شوروی پدید آمد. در 1955 نیکیتا خروشچف به قدرت رسید. او به این نتیجه رسید که لازم است تغییراتی در سیستم داده شود و در چهارچوب همین تفکر، طی نطقی در کنگره بیستم حزب کمونیست در برابر ناباوری بسیاری، از استالین انتقاد کرد و پرده از جنایات وی برداشت. او همچنین به یک سری تغییرات اقتصادی و اجتماعی دست زد که میتوان گفت به طورکلی موفقیت آمیز نبود و نتوانست اوضاع را آن گونه که او تصور می کرد بهبود بخشد. طرح های غلط او در زمینه کشاورزی، منجر به آن شد که شوروی به واردات محصولات کشاورزی محتاج شود.
به هر حال خروشچف در سال 1964 از سمت رهبری حزب در دفتر سیاسی برکنار شد و برژِنِف که رهبری این کودتای بدون خونریزی را برعهده داشت، بعنوان جانشین وی قدرت را در دست گرفت. در دوره برژنف شوروی توانست به قدرتی کامل در برابر امریکا مبدل شود. ارتش شوروی در چکسلواکی و افغانستان مداخله نظامی کرده و از سوی دیگر اعضای خانواده و دوستانش یک الیگارشی فسادآلود را در حکومت درست کردند. رشوه خواری و فساد اداری در دستگاه حکومتی به وجود آمد و کیش شخصیت که در زمان خروشچف تقبیح می شد بار دیگر رواج یافت. با مرگ برژنف، یوری آندروپف به قدرت رسید. وی مبارزه ای را برای ریشه کن کردن فساد و تصفیه مقام های رشوه خوار و نالایق آغاز کرد، اما چندان در این کار موفق نبود چون دوران قدرتش زود پایان یافت. آندروپف در سال 1984 فوت کرد و به دنبال او ویکتور چرنییِنکو قدرت یافت که از او به عنوان سیاستمدار هم سو با برژنف نام برده می شد. او نیز بیش از یک سال بر سر قدرت نماند و در 10 مارس 1985 فوت کرد. پس از وی میخاییل گورباچف در رأس رهبری شوروی قرار گرفت. وی جوان ترین رهبر شوروی به شمار می رفت. او با انجام دو برنامه پرُسترویکا و گلاسنوست تغییراتی را در نظام اقتصادی و سیاسی به وجود آورد و سعی کرد با انجام این تحولات شوروی را از نقاط ضعف پاک کند. ولی دیگر برای این اقدامات دیر شده بود. طی سال های 1991- 1986 اصلاحات گورباچف با مشکلات مواجه شد. در اوت 1991 گروهی از رهبران سیاسی و نظامی دست به کودتایی علیه گورباچف زدند که ناموفق بود و منجر به قدرتمند شدن گروه های طرفدار تفکر غربی شد و همین گروه ها بودند که سرانجام در دسامبر 1991 فروپاشی نظام شوروی را رسماً اعلام کردند و بوریس یلتسین به مقام ریاست جمهوری فدارسیون روسیه انتخاب گردید.
ولادیمیر پوتین افسر سابق کا.گ.ب به عنوان نخست وزیر و پس از آن کفیل ریاست جمهوری در دستگاه یلتسین فعالیت کرد. در انتخابات سال 2000 او یکی از نامزدهای ریاست جمهوری بود. پوتین در این انتخابات با رأی بالایی به عنوان ریاست جمهوری فدراسیون روسیه انتخاب و رسماً کار خود را با این عنوان آغاز کرد. بنا به عقیده بسیاری با ظهور پوتین در عرصه سیاست روسیه دوران افول این کشور سرآمد. پس از دو دوره ریاست جمهوری، او نخست وزیر دولت آقای مِدوِدوف شد. در سال 2013 پوتین دوباره به ریاست جمهوری رسید.